بلاخره با وساطت این خانم عروس خانم خودش میره منزل خودشون و از طرفی 

چون مادر زن آتیش بیار شدند و برادرزن هم چشمشون رو در برابر همه دست و دلبازی م-ن 

بستند و با بی ادبی به منزل پدر م-ن رفتند و پیش در وهمسایه آبروریزی راه انداختند به همسرش 

میگه دیگه هیچ کدوم از خانواده تُ اینجا نبینم چون دلم تا قیامت از شما چرکین شده!!!

از طرفی این داستان جنجالی توو کل فامیل و دوست و همسایه پخش میشه و چون هیچ کسی 

انتظار نداشت عروس خانم این همه جنجال برانگیز باشه میشه خبر اول هر دورهمی ِ خانوادگی!!

توو این اوضاع هفت ِ بیجار ! یک هو یکی به م-ن پیغام میرسونه که من با خانمت! مدتهاست مراوده دارم

و متاسفانه خانمت با یک اقایی به صورت حسی ارتباط داره!!

اتفاقاً این چند وقت اخیر ! بیشتر از قبل با هم صمیمی شدند اما رابطه جنسی ای ینشون تا اونجایی که من اطلاع دادم برقرار نشده جز همون دوران دوستیشون که هنوز با شما ازدواج نکرده بود! 

اما به خانمت چیزی نگو اما به شما پیشنهاد میکنم در حالی که طبیعی رفتار میکنید زیر نظرش داشته باشد!!

بعد هم خانمت و مادرزن ودختر خاله خانمت! سالهاست  شما و خانوادت رو جادو و طلسم کردن!

م-ن هم به شدت دپرس میشه و پا میشه میاد خونه ما! با وجود اینکه اینهمه اتقاق پیش اومده

و م-ن هنوز ادعای علاقه نیبت به همسرش داره اما بین حرفهاش کاملا معلوم بودکه دیگه اون

حسی که قبلا بهش داشته و نداره ! مخصوصا زمانی که فهمیده خانمش این و اونجا شاکی

شده که همسرش از نظر عشق و محبت ش نمیکنه!!و بعدش داستان ارتباطش با

یک اقای دیگه !خودش میگه برام مهم نیست قبل از ازدواج با من؛ چه غلطی میکرده اما

اگه این اقای جدید و خیانت همسرش ، درست از آّب بربیاد همسرش رو طلاق نمیده اما

تو روز روشن حتما یه زن دیگه میگیره و ماشین و خونه هم به اسم زن دومش  میزنه!! تا همسرش 

مزه تلخ خیانت رو هم بچشه! اون هم برای همیشه!! 

راستش رو بخواین میترسیدم کمکش کنم! اما خیلی با هم حرف زدیم چون زندگی یه

خانواده اون هم با دو تا بچه قد ونیم قد 

در میونه! به م- ن گفتم نشه به  خاطر یه پیغام ، بیفتی به جون زنت و با تهمت ناروا اوضاع

رو بدتر کنی! خشمت رو کنترل کن اما مدتی هر چند نا محسوس خانمت رو زیر نظر داشته باش! 

شاید بنده خدا واقعا این کاره نباشه و این نوع پیام هدفی جز پاشیدن زندگیت نداشته باشه اما

خودش خیلی اصرار داشت که بی سر و صدا، همسرش رو مدتها زیر نظر بگیره حتی اگه ماه ها

طول بکشه بلاخره خدای نکرده اگر هم خیانتی در میون باشه برای همیشه که

پشت ابر نمیمونه ! خودش رسوا میشه.

راستش دلم برای این دو تا بچه میسوزه! دلم نمیخواد مثل پسرکم فرزند طلاق باشند! 

مخصوصا بچه دوم که هنوز دو ماهش هم نشده به خاطر بی فکری مادرش ! این همه 

گرفتاری افتاده به زندگیش! 

بعدش تازه میخواد بره دنبال یه ادمی که توو کار فال و ایناست! 

با وجود اینکه ذره ای به این چیزها اعتقاد هم نداشت. 

راستش دخترک و مادرش هم خیلی اهل دعا و جادو بودند! ووقتی بی خبر میرفتم خونه 

میدیدم داخل اسپند یه چیزهایی ریختند و دارن توو خونه میچرخونن! یه بار هم دخترک یه آبی داخل

سماور ریخت و اون چایی رو به کل خانوادم تعارف کرد و اونا هم از همه عالم بی خبر، خوردند اما

دخترک نه لب به چایی زد و نه لب به غذا! فقط اون شب سالاد خورد و به بقیه نگاه کرد!!!

منم قشنگ دیدما اما مثل احمق ها فقط نگاه میکردم!

یه بار هم از مادرم یه روسری گرفت و  هرگز بهش پس نداد! 

 البته توو گوشیش بارها شماره فال گیر و اینا دیده بودم اما برام مهم نبود چون اعتقاد نداشتم 

اما از وقتی که به چشم دیدم بنده خدایی رفته بود خونه زن داییش و وقتی از اونجا اومد بیرون 

مثل دیوانه ها گریه میکرد ! شوهرش با مادر خانمش تماس گرفت و گفت: دستت اب هست

بذار پایین و بیا خونه ما، مادر خانمه هم اسم زندایی رو میاره

و برای دخترش اسپند  دود میکنه که یهو دخترش گفت انگار یه چیزی داره از بدنم بیرون میره طفلی

با اون وضع بارداریش حسابی ترسیده بود که مادرش  گفت : لابد به چشم زندایی شیرین

اومدی ! بد به دلت راه نده، زن دایی منظوری نداره مبادا برین و به زندایی چیزی بگین همین اسپند

هر چی که بود رو باطلش کرد، لااقل به اسپند اعتقاد پیدا کردم!

 

خانمت ,همسرش ,خونه ,میشه ,زندایی ,اعتقاد ,برای همیشه ,وجود اینکه ,عروس خانم منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

کوتاه نوشته هام محصولات پلاستیکی جهان ???? قلبـــ يخــــــــــ????ــــي???? مجتمع تولیدی نخ و نقشه فروشان تبریز